تنریف، معشوقه بارسا و دشمن رئال؛ ماجرای روزهای نفسگیر لالیگا
تنریف قطعا یکی از تیمهایی است که جایش در شیوه فعلی لیگ اسپانیا خالی است.
زمانی که در مورد یک بازی خارج از خانه در لیگهای اروپای غربی فکر میکنید، معمولا سفری هزار مایلی به ذهنتان خطور نمیکند. حتی هواداران مارسی که قصد دارند بازیِ تیمشان مقابل پاری سن ژرمن را تماشا کنند، سفری ۴۸۰ مایلی انتظارشان را می کشد و هواداران بایرن برای دیدن بازی با هامبورگ، مسافتی ۳۳۵ مایلی را طی میکنند. برای اینکه سفری هزار مایلی را تجربه کنید، باید جزایر قناری (که از نقاط دوردست اسپانیا به حساب میآید) و بزرگترین تیمشان، تنریف را مورد توجه خود قرار دهید.
تنریف، با ۵ میلیون بازدیدکننده در هر سال، یکی از مهمترین مقاصد توریستی اسپانیا به حساب می آید و بزرگترین و محبوبترین جزیره بین جزایر قناری است. پارک ملی تیده (Theide) در مرکز این جزیره، کوه تیده را در خود جای میدهد که سومین کوه آتشفشانی بزرگ جهان است. در سال ۲۰۱۹، جمعیت آنها هنوز کمتر از یک میلیون نفر بوده و یکسوم از این جمعیت در ۲ شهر حاشیهای جزیره زندگی میکنند؛ سانتا کروز دِ تنریف و سن کریستوبال دِ لا لاگونا، که هر ۲ در شمالشرقی جزیره واقع هستند.
اصلیترین تیم جزیره در شهر سانتا کروز دِ تنریف است که باشگاه دپورتیوو تنریف نام دارد. این تیم در سال ۱۹۱۲ تاسیس شد و بخش عمدهای از عمر خود را در لالیگای ۲ گذرانده است. بازی کردن در لیگ اسپانیا برای آنها به این معنا است که برای اکثر بازیهای خارج از خانه باید به خشکی سفر کنند؛ اگر چه در همان جزایر قناری یک رقیب مهم به نام لاس پالماس دارند.
اگرچه دپورتیوو تنریف عمدتا در لالیگای ۲ حضور داشت، اما این تیم در طی ۱۰ فصل حضوری که در بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۹ در لالیگا داشته، لحظاتی به یادماندنی را تجربه کرده است. از آن فصول به بعد، آنها تنها ۲ بار در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۹ موفق به صعود به لالیگا شدند که در هر ۲ فصل به دسته پایینتر سقوط کردند.
بهترین رتبه آنها در بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۹ در فصول ۹۲-۱۹۹۳ و ۹۵-۱۹۹۶ رقم خورد که توانستند جواز حضور در جام یوفا را کسب کنند. آنها در جام یوفا ۹۴-۱۹۹۳ در مرحلهی یکهشتم نهایی توسط یوونتوس حذف شدند؛ در حالی که در جام یوفا ۹۷-۱۹۹۶ با کنار زدنِ لاتزیو و فاینورد، توانستند به نیمهنهایی برسند و در این مرحله با نتیجهی ۲ بر یک از شالکه باختند. این ماجراجویی، دستاورد بزرگی برای باشگاه به حساب میآمد.
اما اگر از هواداران فوتبال اسپانیا بپرسید، چه چیزی یاد و خاطره تنریف را در ذهنشان زنده میکند، نه دستاورد اروپایی تنریف و نه کسب رتبه پنجمی در لالیگا مدنظرشان نخواهد بود. در حقیقت پاسخ این سوال در این نکته نهفته است که آیا این سوال از هواداران بارسلونا پرسیده شده است و یا از هواداران رئال مادرید. از هواداران بارسلونا بپرسید و آنها عصری دلپذیر را با شما، همراه بشقابی از تاپاس خواهند گذراند و در مورد گذشتهها حرف خواهند زد و اگر این سوال را از هواداران رئال مادرید بپرسید، احتمالا با نگاهی سرد و وحشتزده مواجه خواهید شد و بعید نیست صورتحساب مربوط به سالهای متمادی رواندرمانی به سمت شما حواله شود. تنریف، نامی است که احساسات فوقالعاده عمیق و قویای را در بین هر ۲ دسته هواداران برمیانگیزد.
دلیل زنده شدن چنین احساسات عمیقی در دل هواداران ۲ تیم چیست؟ دلیل به ۲ فصلِ موفق حضور آنها در لالیگا، یعنی فصول ۹۲-۱۹۹۱ و ۹۳-۱۹۹۲ برمیگردد.
قبل از فصل ۹۱-۱۹۹۰، رئال مادرید با سیطره خود در اواخر دهه ۸۰ میلادی، برای ۵ سال متوالی قهرمان اسپانیا شده بود. این تیم محصول تلاش هوگو سانچز و گروه کرکسها(یک روزنامه نگار اسپانیایی عنوان کرکسها را برای آن تیم انتخاب کرد که به خاطر ۵ بازیکن فوقالعاده شامل امیلیو بوتراگوئنو، مانوئل سانچس، مارتین واسکس، میشل و میگوئل پاردسا میشد) بود و کرکسِ اصلی، امیلیو بوتراگوئنو نام داشت.
علاوه بر ۵ قهرمانی اسپانیا، در همان دوره زمانی، رئال مادرید ۲ جام یوفا را برابر کلن و ویدتون به بالای سر برد. در کنار میلانِ رود گولیت، فنباستن و رایکارد در آن دوره زمانی، این ۲ تیم در اروپا سیطره کامل داشتند.
طی آن سالها، بارسلونا که ۳ فصل را در رتبه دوم بعد از رئال مادرید به فرجام رسانده بود، زیر سایه سنگین رئال مادرید قرار داشت. در آن دوره، تری ونبلز و لوییس آراگونس به عنوان سرمربیان بارسلونا کنار گری لینکر، مارک هیوز و استیو آرچیبالد که بریتانیایی بودند در بارسلونا فعالیت میکردند. کسب رتبه دوم لیگ بعد از رئال مادرید دستاورد ضعیفی به حساب نمیآمد. آنها حتی در این دوره موفق به کسب جام برندگان جام اروپا و رسیدن به فینال جام باشگاه های اروپا هم شده بودند اما با ریاست جوزپ لوئیس نونیس تیم به جایی نمیرسید. تغییری اساسی نیاز بود که باشگاه را از این رو به آن رو کند.
با شروع فصل۹۰-۱۹۸۹، بارسلونا سرمربی جدیدی را به خود دید و آن کسی جز یوهان کرویف نبود؛ اسطوره اسبق باشگاه که سالیان درخشانی را در اواخر دهه هفتاد میلادی در آژاکس گذرانده بود. یوهان کرویف در واقع همان انتخاب اساسی بود؛ مردی که هیچ گاه در بیان عقایدش با آن لجاجت سترگ ترسی نداشت. انتخاب کرویف، از آن نوع انتخابهایی که معمولا روسای باتجربه در دستور کار خود قرار میدهند، نبود اما نهایتا شاهکار از آب در آمد.
در فصل اول حضور کرویف در بارسلونا، آنها فصل را بعد از رئال مادرید در رتبه دوم به اتمام رسانند. تلاش کرویف مبتنی بر اصلاح و دگرگونی تیمی بود. آنها فصل بعد را در حالی که رونالد کومان و گواردیولای جوان را به خدمت گرفته بودند در رتبهی سوم به پایان بردند. بارسلونا در شروع فصل ۹۱-۱۹۹۰ در حال خو گرفتن به شیوه بازی مدنظر کرویف بود. این نکته بارقه امیدی بود که بارسلونا میتواند به سیطره ۵ سالهی رئال مادرید در اسپانیا پایان دهد.
با شروع فصل جدید، بازیکنی کلیدی به بارسلونا پیوست. او کسی جز هریستو استویچکوف نبود. این بلغارستانی تیزپا سریعا محبوب دل هواداران شد. ۱۴ گل لالیگایی او در قهرمانی بارسلونا در آن فصل تاثیر بسزایی داشت. بارسلونا در آن فصل با ۱۰ امتیاز اختلاف بالاتر از اتلتیکو مادرید قهرمان شد. بارسلونا در ۲۵ بازی از ۳۸ بازی خود در آن فصل به پیروزی دست یافت. رئال مادرید در آن فصل سوم شد.
در این میان، تنریف با ۳۵ امتیاز و تنها ۲ امتیاز بالاتر از منطقه سقوط، چهاردهم شد. داستان تیم رویایی کرویف داشت شروع میشد.
در فصل ۹۲-۱۹۹۱، بارسلونا به دنبال شکست سیطره رئال مادرید بود. رئال مادرید زیر نظر مرد هلندی یعنی لئو بین هاکر ، روبرت پروسینچکی و لوئیس انریکه را برای تقویت هر چه بیشتر تیم، به خدمت گرفت. بارسلونا در ابتدای فصل اوضاع خوبی نداشت. ۳ بازی از ۵ بازی اول خود را باخته بود؛ در حالی که رئال مادرید در یک شروع فوقالعاده هر ۵ بازی اول خود را با پیروزی پشت سر گذاشت. در پایان هفته سیزدهم رئال مادرید، هیچ کدام از ۱۳ بازی خود را نباخته و ۱۲ برد و یک مساوی در مقابل بارسا سهم آنها از این سیزده بازی بود. بارسلونا در این میان، عادت خود به باخت را ترک کرده بود اما فقط موفق شده بود ۷ بازی از سیزده بازی خود را با پیروزی پشت سر بگذراند که این به معنای اختلافی ۸ امتیازی در شروع ماه دسامبر، با رئال مادرید بود.
در ۱۳ مسابقهی بعدی رئال دچار مشکل شد. آنها در این ۱۳مسابقه فقط موفق به کسب ۴ پیروزی شدند و ۵ مسابقه را واگذار کردند. تیم دیگر فرم اول فصل خود را از دست داده بود. داستان برای بارسلونا اما به شکل دیگری رخ داد و آنها تنها در یک بازی از ۱۳ بازی متحمل شکست شدند. با شروع ماه مارس، فرم بهبود یافته بلوگرانا به آنها کمک کرد تا ۸ امتیاز اختلاف با رئال مادرید را در فاصله ۱۲ بازی به پایان فصل، جبران کنند.
در ماه آوریل، تنریف در خانه میزبان بارسلونا بود که در آن بازی با درخشش خوان پیتزی توانست به پیروزی ناباورانه ۲ بر یک دست یابد. این به آن معنا بود که با وجود ۶ هفته مانده به پایان فصل، رئال مادرید با ۲ امتیاز برتر، حالا از بارسلونا پیشی گرفته بود. در ۵ بازی ماه می، بارسلونا ۴ پیروزی و یک تساوی با به ثمر رساندن ۱۵ گل کسب کرد اما رئال مادرید هم همچنان مقاومت میکرد. آنها تا آخرین بازی فصل همچنان یک امتیاز از بارسلونا برتری داشتند. بازیهای نهایی فصل قرار بود در روز شش ژوئن برگزار شود. بارسلونا در خانه میزبان اتلتیک بیلبائویی شد که یک رتبه بالای منطقه سقوط قرار داشت. رئال مادرید برای بازی آخر، باید به تنریف سفر میکرد. خورخه والدانو سرمربیگری تنریف را بر عهده داشت و این خطر وجود داشت که آنها مجبور شوند وارد مسابقات پلیآف مربوط به سقوط به دسته پایینتر شوند. بر روی کاغذ، بارسلونا بازی راحتتری داشت اما آنها برای قهرمانی باید بیشتر از رئال مادرید امتیاز میگرفتند.
تنها بعد از ۸ دقیقه، فرناندو هیرو با یک ضربه سر رئال مادرید را پیش انداخت؛ شروعی که برای رسیدن به آرامش به آن نیاز داشتند. همه چیز برای تنریف، وقتی آنها مجبور شدند دروازهبانشان را به دلیل مصدومیت در دقیقهی ۲۴ تعویض کنند در حال بدتر شدن بود. تنها ۴ دقیقه از حضور دروازهبان تعویضی (مانولو) در زمین گذشته بود که رئال مادرید از فاصلهی ۳۰ یاردی دروازه، صاحب یک ضربه آزاد شد. گئورگی هاجی توپ را به کنج بالای دروازه فرستاد. مولنو هیچ شانسی برای گرفتن توپ نداشت. رئال ۲ بر صفر پیش بود و داشت به سوی قهرمانی میرفت.
سپس در دقیقهی ۳۶، اولین تکانههای تغییر اتفاق افتاد. استبارنس با حرکتی فوقالعاده از نیمه زمین رئال مادرید، خود را به گوشه رساند و با شوتی آرام توپ را روانه کنج دروازه کرد. دقیقا در همین زمان، استویچکوف با ضربه سر بارسلونا را پیش انداخت. همه چیز داشت جالب میشد.
سپس در دقیقه ۴۹، استویچکوف گل دوم را به ثمر رساند. واضح بود بارسلونا برنده از آن بازی بیرون خواهد آمد. براساس بردی که بارسلونا در برابر رئال کسب کرده بود، در صورت تساوی رئال، این بارسلونا بود که جام را بالای سر میبرد. همه چشمها به اتفاقات بازی رئال و تنریف دوخته شده بود. بارسلونا داشت وظیفهاش را به درستی انجام می داد اما برای رسیدن به قهرمانی نیازمند گل تساوی تنریف بود. زمانی که شبکه پوششدهنده بازی، بعد از نشان دادن گل بارسلونا به بازی رئال و تنریف برگشت، رئال مادرید بلافاصله گل سوم را به ثمر رساند اما آن گل اشتباها به خاطر آفساید مردود اعلام شد تا هواداران بارسلونا نفسی به راحتی بکشند. در دقیقه ۶۳، تنریف بِرگ را بیرون کشانده و پییِر را جانشین کرد. ۲۰ دقیقه از بازی مانده بود و رئال مادرید همچنان ۲ بر یک برتری داشت.
سپس لحظهای کلیدی در بازی اتفاق افتاد. یک تکل نابه جا از ویارویا که از قبل یک کارت زرد داشت، باعث اخراج او شد و رئال مادرید را ۱۰ نفره کرد. در صحنه آهسته ای که از تلویزیونها پخش شد، به نظر نمیرسید ویارویا برخوردی با بازیکن تنریف داشته باشد. استرس و نگرانی هواداران رئال مادرید بعد از اخراج ویارویا دوچندان شد.
در آن لحظات از بازی، رئال مادرید خود را در گوشه رینگی می دید که حریفش بوی خون به مشامش رسیده بود. آنها برای خراب کردن بازی حریف روی به اتلاف وقت و خطاهای عامدانه آوردند. هاجی به منظور استحکام بیشتر خط دفاعی تعویض شد. چهره او بعد از تعویض دیدنی بود.
تنریف فشار خود را بر روی رئال ادامه داد اما در دقیقه ۷۳ موقعیتی نصیب رئال شد و بوتراگوئنو با دروازهبان حریف در موقعیت تکبهتک قرار گرفت. همه چیز برای قهرمانی مهیا بود اما مانولو، دروازهبان حریف با حدس درست خود، توپ را دفع کرد. به همین سادگی یک شانس ارزشمند برای ایجاد اختلاف ۲ گل، از بین رفت.
دوباره تنریف فشار خود را بر روی رئال بیشتر و بیشتر کرد. فیلیپه بازیکن تنریف به تو زد و ضربه او توسط ریکاردو روچای بدشانس وارد دروازهی خودی شد. رئال حالا فقط ۲۳ دقیقه زمان برایش باقی مانده بود تا فصل را دست خالی به اتمام نرساند و بازی را برگرداند. بلافاصله بعد از گل دوم، تنریف حرکتی را صورت میدهد. بازیکن رئال سعی دارد با یک پاس با ارتفاع زیاد، توپ را به سمت دروازهبانِ خودی برگرداند، پاسِ با ارتفاع زیاد او باعث میشود توپ از بالای سر دروازهبان به سمت دروازهی خودی روانه شود.
بویو (دروازهبان رئال) سعی میکند با دست خود، از گل شدن توپ جلوگیری کند، اما موفق به مهار توپ نمیشود. توپ با ضربه دست او که سعی بر دفع توپ داشت، به تیر دروازه برخورد میکند و دقیقا به سمت جایی که پییِر، بازیکن تعویضی تنریف قرار دارد، میلغزد. او توپ را در درون دروازه قرار میدهد. در همین حال شبکهای که بازی را پوشش میدهد، تصاویر جشن و سرور نوکمپ را نشان میدهد. آنها از اتفاقاتی که در بازی رئال مادرید افتاده بود، خبردار شدند.
در حالی که سرمربی رئال مادرید آنچه را که میدید نمیتوانست باور کند، ساعت به سرعت در حال گذر بود و رئال مادریدِ ۱۰ نفره، حالا ۲ گل برای قهرمانی نیاز داشت. بازی بارسلونا که با برد آنها همراه بود، اتمام یافت و سپس پییِر قهرمان، که زننده گل پیروزیبخش بازی برای تنریف بود، تعویض شد تا بعدازظهر دلپذیرش را از روی نیمکت ادامه دهد.
سپس پوشش تلویزیونی با وجود اینکه هنوز بازی رئال در جریان بود، مصاحبهی کنار زمینِ بعد از اتمام بازیِ کرویف را نشان داد. نهایتا بعد از ۵ دقیقه وقت اضافه، همه چیز برای رئال از دست رفت. اردوی بارسلونا به غوغاکدهای تبدیل شده بود. آنها توانستند دومین قهرمانی پشت سر هم خود را تحت هدایت یوهان کرویف کسب کنند. گواردیولای جوان در حال شادی در بین هوادارن بارسلونا بود. در روزی که آنها قرار بود قهرمانی اروپاییشان را جشن بگیرند، حالا با این قهرمانی، شادیشان به یک جشن دومنظوره بدل شد.
رئال مادریدِ از هم پاشیده باید یک جوری خودش را جم و جور میکرد، چرا که ۳ هفته بعد، با تیم همشهری، یعنی اتلتیکو مادرید در فینال جام حذفی در برنابئو مسابقه داشتند اما همانطور که انتظار میرفت، آنها ۲ بر صفر مغلوب شدند تا فصل را بدون جام به پایان برسانند.
بعد از اتمام فصل، بنهاکر باشگاه را ترک کرد و بنیتو فلورو جایگزین او شد؛ فلورویی که از آلباسته به رئال پیوست و ۲ بار تیم هایش را از لالیگای دو به لالیگای یک رساند و یک مقام هفتمی در لالیگا را در کارنامه خود داشت. ایوان زامورانو به بازیکنان تیم اضافه شد؛ درحالی که سانچس و هاجی باشگاه را ترک کردند. حالا همه چیز برای تلاشی دوباره برای قهرمانی در لالیگا و بیرون کشیدن آن از چنگ کرویف و بارسلونا فراهم بود.
فصل ۹۳-۱۹۹۲، به طرز طعنهآمیزی با شکست ۲ بر یک رئال مادرید در مقابل بارسلونا در هفته اول با گل پیروزیبخش ِ دقایق پایانی استویچکوف، شروع شد. در ماه ژانویه با نتیجهای مشابه رئال مادرید انتقامش را از بارسلونا گرفت. سپس فصل به روزهای پایانیاش رسید و به طرز شگفتانگیزی، دوباره رئال مادرید همانند فصل قبل با یک امتیاز بیشتر از بارسلونا در رده اول بود و برای یک بار دیگر، رئال باید برای انجام بازی آخر به تنریف سفر میکرد. این بار اما تنریف در نیمه بالایی جدول قرار داشت و پیروزی در بازی با رئال مادرید برای آنها به معنای کسب سهمیه جام یوفا بود. رئال مادرید از ابتدای سال ۱۹۹۳ یعنی سال جدید نباخت. در ۱۵ مسابقه از ۲۲ مسابقه خودش قبل از رویارویی ۱۹ ژوئن در مقابل تنریف، برنده از زمین بیرون آمد. هواداران رئال مادرید حسی از ترس و دژاوو وجودشان را فرا گرفت. آیا میشد یک تیم ۲ بار از یک سوراخ گزیده شود؟
بخت رئال مادرید، زمانی که فلورو سرمربی تیم تصمیم گرفت بازیکنان را با دو هواپیما روانه جزایر قناری کند، چندان خوب به نظر نمیرسید. تهویه هوای یکی از هواپیماها دچار نقص شد و زمانی که دمای هوای هواپیما بالا رفت با توجه به حال نامساعد بازیکنان، هواپیما مجبور به بازگشت به مادرید شد. سفر از مادرید به تنریف در هر صورت ۱۵ ساعت طول کشید. این مقدار تاخیر برای آمادگی بازیکنانی که مسابقهای سرنوشتساز را در پیش رو داشتند، اصلا اتفاق مناسبی نبود. بازی نهایی بارسلونا در نوکمپ در مقابل رئال سوسیداد بود.
دراما در همان اوایل مسابقه توسط تیم تنریف آغاز شد؛ تنها پس از ۱۱ دقیقه، اسکار درتیکیا با ضربه سری فوقالعاده توپ را وارد دروازه رئال کرد. درحالی که پوشش تلویزیونی در حال بازپخش ِ صحنهی آهسته گل تیم تنریف بود، استویچکوف موفق به باز کردن دروازه رئال سوسیداد شد. صحنه آهسته، گل زیبای استویچکوف را نشان میداد در موقعیت تکبهتک و با اعتماد به نفس هر چه تمامتر، آن را به ثمر رسانده بود. بار دیگر همه چیز داشت برای رئال بد پیش می رفت و دوباره استویچکوف حماسهساز روز آخر لیگ می شد..
درام بعدی آن جایی شروع شد که در دقیقه ۳۸ ، پنالتیای واضح برای رئال مادرید گرفته نشد. ۲ دقیقه بعد، داور حرکتی دیگر را هم پنالتی برای رئال مادرید تشخیص نداد. هیچ چیز، آن طور که باب طبع رئال مادرید بود، پیش نمیرفت و سپس تنریف با یک سانتر و ضربه سر چانو به گل رسید تا اختلاف به ۲ گل برسد. در طول نیمهی دوم، هر ۲ تیم شانسهای گلزنی داشتند اما هر چه که به دقایق پایانی نزدیک میشدیم، ناامیدی رئال مادرید نمایانتر می شد تا جایی که زامورانو در فاصله ۱۰ دقیقه به پایان بازی کارت قرمز گرفت. او قبل از اینکه زمین را ترک کند، مصاحبه ای در کنار زمین داشت.
سپس بازی بارسلونا تمام شد. آنها بازی را برده بودند. نوکمپ غرق شادی بود و حالا همه چشم ها به بازی رئال مادرید و تنریف خیره شده. بعد از اتمام ۶ دقیقه وقت اضافه، داور بازی با زدن سوت پایان، نقطه پایانی بر فاجعهای که رئال دچارش بود، گذاشت. تاریخ بار دیگر تکرار شد و بارسلونا قهرمانی را از چنگال رئال مادرید در آورد.
برخلاف فصل قبل، رئال مادرید با شکست دادن ۲ بر صفر زاراگوسا، قهرمان جام حذفی شد اما دلگرمی قهرمانی جام حذفی در حدی نبود بتواند به رئال مادرید که قهرمانی ۳ فصل پشت سر هم بارسلونا را در مقابل دیدگان خود می دید، آرامش ببخشد.
رئال مادرید برای قهرمانی تا فصل، ۹۵-۱۹۹۴ انتظار کشید و به طرز طعنهآمیزی توسط سرمربی قبلی باشگاه تنریف، والدانو بدست آمد.
کرویف در ماه می سال ۱۹۹۶، زمانی که ۴ قهرمانی لالیگا و یک جام اروپایی کسب کرده بود، بارسلونا را ترک کرد.
تنریف تا سال ۱۹۹۹ در لالیگا باقی ماند. از آن به بعد، آنها بخش عمدهای از زمان خود را در لالیگای ۲ گذراندند اما تحت رهبری والدانو، برای ۲ فصل باشکوه، به عنوان تیمی که قهرمان لیگ را مشخص کرده بود، نامشان را در تاریخ جاودانه کردند.
اینکه تیم تنریف چه تاثیری بر روی روان هواداران رئال داشته، مشخص نیست اما اگر هوادار تنریف باشید و به بارسلونا سفر کنید، نیازی به پرداخت پول غذای خود نخواهید داشت!