خداحافظی غریبانه دخیا از شیاطین سرخ؛ تو برو، سفر سلامت!
داوید دخیا با انتشار پیامی از هواداران منچستریونایتد خداحافظی کرد.
تعلل معنادار مدیران باشگاه برای تمدید قرارداد با پرسابقهترین بازیکن ترکیب منچستریونایتد در فصلی که گذشت، سرانجام کاسه صبر داوید دخیا را لبریز کرد و او با انتشار پیامی در صفحه شخصیاش از هواداران خداحافظی کرد.
خداحافظی غریبانه یکی از شمایل دوران پر فراز و نشیب منچستریونایتد پس از خداحافظی سر الکس فرگوسن، پر واضح اما اینگونه رخ دادنش، کمی دور از تصور بود. او استحقاق کسب بیشترین درآمد از نظر دستمزد هفتگی را داشت. هیچ کس جز دخیا برای منچستریونایتد باقی نمانده بود که پیراهن به تنش زار نزند و اینگونه او تنها و مستاصل از هواداران خداحافظی کرد. دخیا 12 سال مقابل چشمانش همین هواداران خاطره ساخته بود.
حسرت یک خداحافظی سزاوار
خاطراتی گاه تا سر حد جنون ناراحتکننده و گاه به تلخترین حد ممکن، غیر قابل تحمل هستند؛ از مهار 14 شانس گلزنی بازیکنان آرسنال در روزی که خط دفاعی در خواب زمستانی به سر میبرد تا عدم مهار حتی یکی از ۱۱ پنالتی در فینال لیگ اروپا و در نهایت از دست دادن آخرین شانس گلزنی تیم در چند میلیمتری کسب اولین جام با اولگنار سولسشائر.
دخیا آنقدر در ترکیب منچستریونایتد خوش درخشیده بود که شایستگی یک مراسم باشکوه خداحافظی در تئاتر رویاها را داشته باشد و خاطرات شیرینش در کفه ترازو علیه خاطرات تلخ سنگینی میکرد. به همین دلیل اولدترافورد باید بتواند میزبان یک بازی خداحافظی باشکوه برای پسرک لاغر اندامی باشد که سر الکس فرگوسن روزگاری ترجیح داد بهجای حضور روی نیمکت تیم در یک بازی رسمی، برای زیر نظر گرفتنش شخصاً راهی اسپانیا شود.
چه ماند جز خاطرات شیرین؟
داوید حالا مسیر مبهمی پیشروی خود دارد و گلیزرهای خوشاستقبال و بد بدرقه شاید او را آخرین ستارهای ببینند که به چنین شیوهای از جمع منچستریها جدا میشود. مقصد آینده دخیا چه عربستان سعودی باشد و چه به بازی در سطح اول فوتبال اروپا ادامه دهد، جز کوهی از خاطرات شیرین برای تماشاگران حاضر در تئاتر رویاها بر جای نگذاشته. بخت با او یار بود در فصلی که تمامی جامهای ممکن توسط منچسترسیتیِ بیرحم پپ بالای سر برده شد، جام اتحادیه را بر فراز دستانش ببیند و با اهدای سهمیه لیگ قهرمانان اروپا با دستکش طلایی در دست به تیمی در حال پوست اندازی برای فصل آینده، خداحافظی کرده باشد.
سایه ماه در برکه
داوید اگر چه بازی با پای قابل قبولی برای فوتبال مدرن نداشت اما بهخوبی میدانست چگونه با عمق احساسات هواداران دلخوش به خاطرات روزهای طلایی با فرگوسن، بهعنوان آخرین بازمانده آن روزگار در ترکیب تیمی ناقص بازی کند و کمتر هوادار منچستریونایتد دلتنگ روزهای تلخ اما در عین حال دوست داشتنی با دخیا نخواهد شد.
داوید، شمایل تیمی بود که هرچند دستش به افتخار نمیرسید اما زمین خوردنش هم دوست داشتنی بود. ایستادن کنار این تیم در روزهای جهنمیِ پسا فرگوسن، دوستداشتنیتر از فتح انواع و اقسام جامها بود. از ترکیب تحت هدایت دیوید مویس گرفته تا فنخال، مورینیو، سولسشائر و تنهاخ، یک نفر آخرین سنگر برای محافظت از میراث فرگی روی خط دروازه بود و بیش از حدِ انتظار هواداران منچستریونایتد را امیدوار نگه داشته بود. آنگونه که هواداران مجبور بودند با ذرهبین به دنبال نقطه ضعفی از او بگردند.
کاپیتان بدون بازوبند
پسری که رکورد کلینشیت در باشگاه را شکست اما هرگز تبدیل به کاپیتان اول باشگاه نشد، پس از بیمهری فراوان بهدنبال گرفتن بازوبند تیم برای اهدا به مدافع تازه از راه رسیده انگلیسی ساکت ماند و حالا غریبانه از هواداران خداحافظی کرده تا بار دیگر اثبات کند در فوتبال این روزها، جایی برای احساسات باقی نمیماند.
داوید، یادگار روزهای سرد اما نه چندان استخوانسوزِ منچستریونایتد با فتح 8 جام و انجام 545 بازی در پیراهن منچستریونایتد بار سفر از تئاتر رویاها بست اما تا ابد در خاطر هواداران منچستریونایتد خواهد ماند.
تا ابد زیر سایه جایگاه «استرتفورد اند»، تور دروازه غربی اولدترافورد، سنگربانی را به خاطر خواهد آورد که شایستهترین برای دریافت بازوبند بود اما به جز در برههای کوتاه، رهبری تیم سهمش نشد و تا ابد صدای فریادهایش در گوش تئاتر رویاها باقی خواهد ماند. این صدا فریاد میزند: «فاصله، هرگز حریف خاطره نخواهد شد»!