مصدومیت، کلیدواژه منحوس؛ خدا، فوتبال را از شر پول برهاند!
مستطیل سبز با کاروان بزرگی از مصدومان شاخص روبهرو شده است.
هر کجا پول و قدرت باشد، زمینه فساد هم وجود دارد. تولد پدیدهای به نام فوتبال به سرعت دنیای مدرن را تحت تاثیر قرار داد. عاشقان مستطیل سبز با سرعتی چشمگیر حول میدان بزرگ این ورزش محبوب گرد هم آمدند و مسابقات فوتبال با مخاطبان زیادی همراه شد. فوتبالیستها بودند و هواداران که در عین نجابت و سادگی از حضور یکدیگر لذت میبردند. وقتی مخاطب افزایش یافت، ظرفیت برای دیدن بازی به تدریج کم و کمتر شد و در نتیجه ورزشگاهها با هزینه باشگاهها ساخته شدند. برای جبران این هزینه موضوع بلیتفروشی شکل گرفت و این اولین گام پدیدهای به نام پول در دنیای فوتبال بود؛ پدیدهای که در آینده به سرعت با تار و پود فوتبال در هم آمیخت و تاثیرهای خودش را بر محبوبترین ورزش دنیا گذاشت. نمیتوانیم از نقش مهم پول در گسترش فوتبال چشمپوشی کنیم اما رشد مهار نشدنی مستطیل سبز، گامهای پول را هم در آن بزرگتر و رد پای تجارت را در میادین فوتبالی برجستهتر کرد. پول بر کرسی خودش در دنیای فوتبالیستها و باشگاهها نشست و باز هم نمیتوان منکر این شد که هر کجا پول و قدرت باشد، زمینه فساد هم وجود دارد. فساد را میتوان این روزها در تعدد مصدومیت بازیکنانی دید که در اولین سالهای پیدایش فوتبال برای بهبود سلامتی بدن و با نگاهی ورزشی توپ میزدند!
عبور از نسل سلامتی
لیونل مسی و کریستیانو رونالدو را به عنوان آخرین بازماندههای بزرگ نسلی میشناسیم که اگر چه با مصدومیت دست به گریبان بودند اما آن را به ندرت ملاقات میکردند و هرگز دچار مصدومیتی طولانی نشدند. در نسل قبلی فوتبالیستها اگر مصدومیت شاخصی رخ میداد، دنیای فوتبال تحت تاثیر قرار میگرفت و این خبر در قالب تیتری دردناک و غمانگیز به اقصی نقاط کره فوتبالی زمین مخابره میشد. در گذشته صحبت از گل بود و پاس گل! حرف از رقابتهای مهم میشد و جابهجایی های بزرگ بازیکنان که با درخشش خود عاشقان فوتبال را به وجد میآوردند. تیتر اول نشریاتی مانند مارکا، سان، اسکایاسپورت، بیلد، کیکر و دیگر رسانهها در پارهای از اوقات به مصدومیت یک بازیکن شاخص اختصاص داده میشد. این روزها اما کافی است تا صفحه مجازی یک نشریه معتبر را باز کنید و این احتمال وجود دارد بازیکن بزرگ تیم محبوبتان یا ستاره مطرح رقیب را با عکسی گواهی از درد و ناراحتی در ستون اختصاصی مصدومیت ببینید. تعداد مصدومان بزرگ آنقدر زیاد شده که تیمهای باشگاهی به فکر تدارک 2 تیم با یک سطح قابل قبول برای جنگیدن هستند. فیفادی هم سپری شد و باز هم این بازه مورد مناقشه میان اهالی فوتبال تلفات خودش را داشت. تلفاتی به سنگینی مصدومیت ارلینگ هالند، گلزن اول این روزهای فوتبال جهان یا به دردناکی مشکل همسترینگ ستارهای مثل وینیسیوس جونیور یا به تلخی پارکی رباط صلیبی ستاره جوانی مانند گاوی باز هم فوتبال باشگاهی و شاید از این هم مهمتر سلامتی بازیکنان و سلامت ورزشی به نام فوتبال را در مخاطره قرار داد. نگاهی به لیست مصدومان بزرگ تیمها عمق فاجعه را آشکارتر میکند.
تراکم بیسابقه مصدومیت
در لالیگا، رئال مادرید را با لشکری از مصدومان بزرگ میبینیم. کهکشانیها در این فصل مصدومیت کاماوینگا، وینیسیوس، بلینگام، شوامنی، میلیتائو، کورتوا و کپا را متحمل شدهاند و کارلتو ضربه بزرگی از این بحران خواهد خورد. حال بارسلونا هم خوب نیست و آنها ستاره آیندهدار خودشان، گاوی را در فیفادی با پارگی رباط صلیبی مواجه کنار گذاشتهاند و او کل فصل و یورو 2024 را از دست خواهد داد. ضمن اینکه پدری هم دورههای مصدومیت داشته و دییونگ هم با این مشکل دست و پنجه نرم میکند. تراشتگن هم مصدوم است و اتلتیکومادرید هم با غیبت ممفیس دپای به همین علت روبهرو شده. سرخیو راموس و یرمی پینو هم از دیگر ستارههای برجسته مصدوم لیگ اسپانیا هستند. انگلیس تبدیل به یک بیمارستان برای فوتبالیستهایی شده که گاه و بیگاه گرفتار مصدومیت میشوند و عملکرد تیمشان را تحت تاثیر قرار میدهند. مارتین اودگارد، گابریل ژسوس، کریستوفر انکونکو، کوین دیبروینه، السکاندر ایساک، جیمز مدیسون، راسموس هویلوند، لیساندرو مارتینس، رومئو لاویا، کائورو میتوما، اسون باتمن، لوک شاو، یورین تیمبر، کاسیمیرو، ریچارلیسون، اندرو رابرتسون، میکی فندیفن، بن چیلول، هاروی بارنس، توماس پارتی، پدرو نتو، تایرون مینگز، مت تارگت وتیاگو آلکانترا فقط بخشی از مصدومان فعلی لیگ انگلیس هستند. آنها در کنار یکدیگر 2 یا 3 تیم فوتبال متشکل از ستارههای شاخص مصدوم را تشکیل میدهند و ابعاد این بحران در لیگ برتر از دیگر نقاط دنیا بارزتر و بیشتر به نظر میرسد. این بازیکنان همگی ستارههایی هستند که میتوانند و باید در مسیر اهداف تیم باشگاهی خود بدرخشند و بر نتایج تاثیرگذار باشند. با این حال نتایج بازیها بدون تاثیر آنها و با دور بودن آنها به دلیل مصدومیت رقم میخورد و روزها و هفتههای لیگ برتری با غیبت ستارههای مهم زیادی سپری میشود؛ ستارههایی که میتوانستند با حضور مداوم خود میادین فوتبال را به وجد بیاورند و خاطرات این ورزش محبوب را جذابتر کنند. با این حال بیرون از گود، سالهای حرفهای خودشان را سپری میکنند و نظارهگر عبور سریع روزها هستند.
ریشه مشکلات؛ پول و فساد
برگردیم به ماجرای پول و ورودش به عرصه جذاب فوتبال! تماشاگران زیاد شدند، عکسهای ستارههای مستطیل سبز دیوار اتاق نوجوانان را پر کردند، پخش تلویزیونی به سراسر دنیا ارسال شد، محصولاتی با برند و لوگوی باشگاههای محبوب در سبد فروشگاهها سرازیر شدند و قراردادهای تبلیغاتی سرسامآوری در قامت اسپانسرینگ پدید آمدند. ورزش زیبای فوتبال با تجارت آمیخته و قدرت هم در این دنیای جذاب به یک هدف برای خواستارانش تبدیل شد. هم پول بود و هم قدرت و این 2 پدیده در کنار یکدیگر وارد کردن فساد را هم کلید زدند. با این حجم از محبوبیت، پول و امکان جذب قدرت برای آنها که در طمع این 2 پدیده هستند، برگزاری هر چه بیشتر مسابقات فوتبال برای پخش تلویزیونی بیشتر، قراردادهای تبلیغاتی سنگینتر و کسب درآمد و در اختیار گرفتن قدرت، بهترین اتفاق ممکن به نظر میرسید. پروژه جدید فرسنگها دورتر از هدف اصلی یک ورزش پر هوادار کلید خورد. در ابتدا فقط موضوع برگزاری بازیهای بین المللی برای باشگاهها به منظور رشد فوتبال مطرح بود اما رفته رفته ارگانهای فوتبالی بدون در نظر گرفتن عواقب تدارک دیدن مسابقات بیشتر، بیپروا و بدون ملاحظه اقدام به تاسیس رقابتهای متعدد کردند. در فوتبال باشگاهی اروپا علاوه بر لیگهای داخلی، لیگ قهرمانان اروپا، لیگ اروپا و لیگ کنفرانس اروپا را داریم؛ 3 رقابت بزرگ و سخت با حضور بیشترین تیمها که نکته ترسناک آن، راضی نبودن برگزارکنندگان به این تعداد مسابقه است. لیگ قهرمانان با وجود موفقیت در جذب مخاطبان و بالا بردن کیفیت سطح باشگاهها قرار است بر خلاف میل هوادارانش با تیمهایی بیشتر و در شیوهای جدید برگزار شود. مسابقات ملی هم در همین مسیر حرکت میکنند. یوفا، لیگ ملتهای اروپا را تاسیس کرد و هنوز هم دقیقا معلوم نیست با وجود جام ملتهای اروپا تدارک چنین مسابقاتی چه هدف مثبتی را دنبال میکند. رقابتهای انتخابی جامهای بینالمللی هم هستند و در کنار این باید اضافه کرد جام جهانی جذاب 32 تیمی هم به طرفدارانش وفادار نبوده و با تعداد بیشتری از تیمها به منظور برگزاری بازیهای بیشتر تدوین شده است. آنها همه کار میکنند تا بازیهای بیشتری برگزار شود و فروش تلویزیونی و اسپانسرینگ بیشتری را جذب کنند. غافل از اینکه در این گیر و دار ستارههای خسته درون میدان با بحرانی به نام مصدومیت روبهرو خواهند شد. بلینگام در یکی از بهترین سالهای دوران حرفهای خود و زمانی که در حال پر کردن جای خالی امثال رونالدو و بنزماست، مجبور میشود در لیگ ملتها، مقدماتی جام ملتهای اروپا، لالیگا، لیگ قهرمانان اروپا و سوپرجام اسپانیا به میدان برود و طبیعی است اگر این بازیکن بر اثر خستگی مفرط و نداشتن زمان مناسب برای ریکاوری عضلاتش با کوچکترین برخوردی، دچار مصدومیت شود. نسل جدید مستطیل سبز، نسل مصدومیتهاست؛ مصدومیتهایی که در نتیجه طمع صاحبان پول و قدرت و با تدارک بازیهای بیشتر به وجود میآیند. ستارهها وقتی از فرط خستگی دچار مصدومیت میشوند و روی چمن سبز دراز میکشند، هیچ کدام از شرکتهای تبلیغاتی و سران در طمع قدرت فوتبال در کنارشان نیستند. باز هم فوتبالیستها میمانند و هواداران؛ مثل اولین روزهای نجیب و زیبای دنیای این ورزش! این جا مستطیل سبز هم در کنار پدیدههای قدیمیتر تاریخ نظیر حکومتها، تمدن، تکنولوژی و گسترش جوامع میایستد و با لیست بلند و بالای اعضای بزرگ مصدومش فریاد میزند و تایید میکند هر کجا پول و قدرت باشد، زمینه فساد هم وجود دارد. بیتوجهی به سلامت ستارههای درون میدان، کسانی که رویای نوجوانان امیدوار و با انگیزه برای موفقیت هستند و قهرمان هواداران تیمهایشان به شمار میروند به بهانه برگزاری بازیهای بیشتر و با طمع کسب درآمد افزونتر، عین فساد است. شاید اگر فوتبال در قامت انسانی پا به سن گذاشته ظاهر شود، این روزها مشغول تماشای آلبوم عکسهای سیاه و سفید روزهای نخست تولدش باشد. او شور، گرما، جذابیت و لذت بازی کردن و تماشای فوتبال را نگاه میکند و دوست ندارد لیست قهرمانان مصدوم درون میدانش را مرور کند. شاید برای رهایی از این سلسله دستاندازی طمعورزان در دنیای مستطیل سبز، یک عزم عمومی لازم باشد؛ عزمی که فارغ از حمایت یک تیم و بازیکن خاص، عاشقان مستطیل را سبز با سرعتی چشمگیر حول میدان بزرگ این ورزش محبوب گرد هم بیاورد و همه یکصدا بگویند؛ فوتبال را از ما نگیرید!