آخرین مطلباخبارداغمحبوبمهمترین اخبار روز
موضوعات داغ

مارکو رویس و قصه تلخش؛ وفاداری به قیمت ناکامی همیشگی

ستاره آلمانی، دورتموند را به همه عناوین ترجیح داد و باز هم ناکام بود.

از او پرسید چه چیزی در دنیا وجود دارد که آن را بیشتر از من دوست داشته باشی و پاسخ شنید؛ این احساس عشقم به تو را از خود تو هم بیشتر دوست دارم.

 

این، حکایت خیلی از عاشقانه‌های داستانی است و داستان‌هایی که مستطیل سبز با چاشنی عشق برای علاقه‌مندانش تعریف می‌کند، هم نمی‌تواند از چنین پرسش و پاسخی خالی باشد؛ داستانی شبیه به دوران حرفه‌ای ستاره‌ای که می‌توانست در تمام سال‌های درخشش مشغول درو کردن عناوین فردی و تیمی‌اش باشد؛ اما تمام این عناوین را به ماندن در تیم محبوبش و وفاداری به دورتموند واگذار کرد. او همه جام‌ها را به برندگان آنها بخشید و از جام وفاداری به دیوار زرد معروف فوتبال آلمان عاشقانه سر کشید و به هیچ چیز به جز این وفاداری فکر نکرد؛ حتی به باختن و ناکامی و ندیدن رنگ موفقیت! مارکو رویس یک بار دیگر و این بار در آستانه رسیدن به رویای بزرگ قهرمانی در بوندس‌لیگا، دست خالی فصل را به اتمام رساند.

 

تولد در وستفالن و عشق به خانه

هنوز هزاره جدید میلادی شروع نشده بود که آکادمی زنبورها در پایین‌ترین رده‌های سنی خودش ظهور یک ستاره را نوید می‌داد. سال 1995 یعنی وقتی که مارکو رویس فقط 6 سال سن داشت، برای اولین بار با پیراهن دورتموند خو گرفت بازی‌های کودکانه‌اش با توپ را هم میهمان همین پیراهن بود. 15 سالگی او شروع دوران حرفه‌ای در آکادمی زنبورها به شمار می‌رود و رویس 15 ساله در این مقطع سنی تبدیل به پدیده‌ای شده بود که تیم بزرگسالان باشگاه، او را بازی به بازی برای اضافه کردن به تیم اصلی زیر نظر می‌گرفت. نظرات کادر فنی به سمت این پدیده نوجوان جلب نشد و حتی مربیان تیم‌های پایه دورتموند هم او را از دست دادند تا روزها و سال‌های دور از خانه برای مارکوی نوجوان شروع شود. دوری از پیراهن زرد محبوب ستاره سال‌های بعد فوتبال آلمان آنقدر آزار دهنده بود که رویس برای بازگشت به خانه با تمام توانایی‌هایش به میادین آمد و طولی نکشید که ستاره بوروسیا مونشن گلادباخ و یکی از اعضای اصلی تیم ملی فوتبال کشورش نام گرفت. این بار نوبت دورتموند بود که دست پرورده آکادمی را بخاطر عشقش به خانه و به اتکای قابلیت‌های غیر قابل انکارش باز گرداند و باشگاه برای باز گرداندن مارکو رویس حدود 17 میلیون یورو هم پول خرج کرد. ترک دورتموند آنقدر برای ستاره جوان تلخ و این بازگشت برای رویس آنقدر مهم و حیاتی بود که دیگر هیچ اتفاق بزرگ و کوچکی موفق نشد در ادامه فوتبال برای رویس با پیراهن دورتموند کمترین تردیدی ایجاد کند.

گروه نرم افزاری ماهور

نه گفتن به هر چیزی به جز وفاداری

دورتموند رفته رفته به ستاره بازگشته‌اش وابسته‌تر می‌شد و مطابق انتظارات درخشش مارکو رویس سیل پیشنهادهای اغواکننده را به سویش روانه می‌کرد. از لیگ برتر انگلیس مشتریان زیادی برایش سر و دست می‌شکستند، سری‌آ برایش فرش قرمز پهن می‌کرد، لالیگا با غول‌هایش به استقبال او آمده بودند و تیم بزرگی نبود که دستکم برای یک بار خیال جذب رویس را به خاطرش راه نداده باشد. او به تمام این فرصت‌ها، علاقه‌مندی‌ها، فرش قرمزها و حتی به رئال و بارسا هم با قاطعیت نه گفت تا این بار سرنوشت نتواند پیراهن خانگی‌اش را از تنش در بیاورد. کهکشانی‌های مادرید مدت‌ها با مدیر برنامه رویس در ارتباط بودند و دوست داشتند تیم خود را با حضور او کهکشانی‌تر کنند اما رویس کنج گرم خانه را به ماجراجویی در هر آسمانی ترجیح داد و به رئال مادرید هم نه گفت. ستاره و اسطوره دورتموند در حقیقت نه به رئال مادرید بلکه به چند قهرمانی در لیگ قهرمانان، حضور ثابت‌تر در ترکیب تیم ملی، دستمزدهای سرسام‌آور، قراردادهای تبلیغاتی سنگین‌تر، قهرمانی‌های لالیگا و جام جهانی باشگاه‌ها و هم‌بازی شدن با بزرگ‌ترین ستاره‌های فوتبال دنیا پاسخ منفی داد تا فقط برای دورتموند به میدان برود. داستان وفاداری او در عصری که رونالدو، منچستر را در نیمه فصل رها می‌کند، مسی از بارسا جدا می‌شود، بوفون از یوونتوس دل می‌کند و پیرلو برای رقیب میلان به میدان می‌رود، بیشتر شبیه به یک حماسه است. او به هر پدیده‌ای در دوران فوتبالش به جز پدیده نایاب وفاداری نه گفت و لایق فریادهایی شد که سیگنال ایدونا پارک همیشه برایش در رساترین بسامدهای صوتی سر می‌دهد. در ورزشگاه خانگی دورتموند و در جمع تیفوسی‌های این ورزشگاه، هستند کسانی که در روزهای تلخ فقط به بهانه یک بار دیگر حمایت از رویس به تماشای مسابقه از نزدیک تن می‌دهند و فقط به امید شادی اسطوره خود در ورزشگاه حاضر می‌شوند. او برای وفاداری به باشگاه یک نماد تکرار نشدنی است و ثابت می‌کند هنوز هم عشق از هر قرارداد تجاری، از هر افتخار و از هر دستاورد شیرین دیگری شیرین‌تر است؛ حتی اگر با تلخی ناکامی و شکست همراه شود.

 

دست خالی از در دسترس‌ترین جام

لیگ قهرمانان اروپا سال‌هاست که زردهای فوتبال آلمان را به عنوان یک مدعی قهرمانی نمی‌شناسد اما بوندس‌لیگا در همین دهه اخیر بارها شاهد جاه‌طلبی دورتموند برای فتح این لیگ بوده است. با این وجود تمام این جاه‌طلبی‌ها به بن‌بست خورده و رویس زمانی به دورتموند بازگشت که دوران قهرمانی‌های این تیم با یورگن کلوپ به اتمام رسیده بود و دورانی جدید شروع شده بود به نام دوران پادشاهی همیشگی مونیخ! جام قهرمانی فوتبال باشگاهی آلمان نزدیک‌ترین عنوان شاخصی بود که می‌توانست نصیب رویس شود و شاید بوندس‌لیگا حداقل یکی از این جام‌ها به ستاره دورتموند بدهکار باشد. رویس هرگز موفق به فتح بوندس‌لیگا نشده و در عین حال هنوز هم در پیراهن تیم محبوبش توپ می‌زند. روز گذشته بایرن باز هم تمام آرزوهای اسطوره زنبورها را بر باد داد تا یک بار دیگر طعم تلخ ناکامی در داستان عاشقانه دورتموند و رویس خودنمایی کند. او همه چیزش حتی درخشش در تیم ملی فوتبال کشورش را برای دورتموند داد اما باشگاه هنوز موفق نشده یک جام قهرمانی لیگ را به ستاره وفادارش ببخشد. تلخ‌ترین قاب ناکامی اخیر دورتموندی‌ها نه حمایت مستمر هواداران، نه اشک‌های بلینگام، نه معذرت‌خواهی ادین ترزیچ، نه تماشای جشن قهرمانی بایرن و نه هیچ کدام دیگر از صحنه‌هایی مشابه نبود. تلخ‌ترین قاب این روز مهیب برای دورتموندی‌ها، زانوهای در بغل گرفته ستاره‌ای بود که حتی کفش‌هایش را هم از پا در آورده بود و با تمام وجودش فریاد می‌زد از ناکامی خسته است.

عاشقانه مارکو رویس

اسطوره باشگاه دورتموند ثابت کرد در دنیای فوتبال هیچ چیز را بیش از باشگاه محبوبش دوست ندارد و حاضر است عاشقانه در مسیر وفاداری به پیراهن زرد مورد علاقه‌اش به تمام دستاوردها، پیشنهادها و موقعیت‌ها پشت پا بزند. در مقابل وفاداری رویس حتی رقبایی مثل هواداران بایرن زبان به احترام و تمجید باز می‌کنند و در آلمان و اروپا و در سرتاسر دنیای فوتبال کمتر کسی است که مارکو رویس را به خاطر عشق تمام نشدنی و وفاداری‌اش به دورتموند دوست نداشته باشد. با این وجود هنوز هم همان پرسش و پاسخ عاشقانه قدیمی پابرجاست. مردم و اهالی فوتبال رویس را دوست دارند اما شاید اگر از همه و حتی عاشقان رویس بپرسیم چه چیزی را در این دنیا بیشتر از او دوست دارند در پاسخ بشنویم؛ این احساس عشق را بیشتر از معشوق دوست دارند. عاشقانه مارکوی زردپوش بوندس‌لیگا اما هنوز ادامه دارد و کسی چه می‌داند. شاید در نهایت همین عشق و وفداری بتواند روزی شیرین و فراموش نشدنی را به کاپیتان زنبورها بدهد؛ یک روز خیلی شیرین برای فراموش کردن تمام سختی‌ها و ناکامی‌های باقی ماندن در جاده خلوت وفاداری!

59 / 100

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا