در آستانه دوئل ژاوی و آنچلوتی؛ باز هم حرارت الکلاسیکو
برای یک جدال دیگر بین قدرتهای فوتبال اسپانیا آماده باشید.

در قاره سبز و یا حتی در تمام قارههای رنگارنگ کره زمین، اهالی فوتبال و عاشقان مستطیل سبز رفته رفته ساعتهای خود را به وقت مادرید تنظیم میکنند. اشتباه نکنید مادرید قرار نیست به جای لندن مرجع مقایسه ساعت جهانی شود اما قرار است مرکز نگاههای فوتبالی سرتاسر دنیا باشد. آبی و اناریها بلیتهای خود را برای سفر به مادرید تهیه کردهاند و احتمالا اکنون در حال تمرین سرود معروف «اوله اوله، بارسلونا» باشند. در سوی مقابل مادریدیهای میزبان هم برای تقابل با سر و صدای میهمان بزرگ خود« هالا مادرید» را تمرین میکنند. غولهای الکلاسیکو برای یک نبرد دیگر آماده میشوند و این نبرد پنجمین جدال ژاوی ارناندس با کارلو آنچلوتی خواهد بود. الکلاسیکو در یک قدمی عاشقان فوتبال دنیاست.
فراتر از یک مسابقه
«اوترد»، شخصیت اول سریال «آخرین پادشاهی» در ظاهر ماجرا فقط یک جنگجوی خبره و یک انگلیسی آموزش دیده توسط اقوام شمالی اروپا بود. با این حال اتفاقات زندگی اوترد او را از قامت یک جنگجو به بلندای یک اسطوره رساند و او تبدیل به نمادی برای دفاع از انگلیسیها شد. کیفیت و تبحر اوترد، او را از مرزهای جنگ و میدان رزم بالاتر برد و مخاطبان او با تماشای داستانش فقط به وجد نمیآمدند و در قسمتهای پایانی سریال علاوه بر لذت بردن از هنر رزم و جنگ این شخصیت، برای جایگاهش اشک هم میریختند. این ذات پدیدههای بشری است که وقتی در اوج خود قرار میگیرند، مرزهای حوزه تحت پوشش خود را پشت سر میگذارند و آنقدر بزرگ میشوند که دیگر در قامت گذشته قابل رویت نیستند. الکلاسیکو، شبهای بزرگ و روزهای سرنوشتسازش، ستارههای نامدار و رقابتهای سرشار از حساسیتش، انگیزههای سیاسی اجتماعی و کریهای درگیرانهاش، بردها و باختهای بزرگ و سنگین ۲ طرف این میدان معروف و درخشش تک تک بزرگانی که در لباس یکی از این ۲ تیم به تلاش برای سرنگونی تیم دیگر پرداختهاند، از این مسابقه پدیدهای بزرگتر از یک مسابقه فوتبال ساخته است. مگر میشود یک مسابقه معمولی فوتبال درخشش بزرگانی مانند لیونل مسی، کریستیانو رونالدو، رونالدینیو، رونالدو نازاریو، زین الدین زیدان، لوئیس فیگو، دیوید بکام، ساموئل اتوئو، ریوالدو، رائول گونسالس، دیگو مارادونا، یوهان کرایف و آلفردو دیاستفانو را ببیند و همچنان یک مسابقه معمولی فوتبال باقی بماند؟ مخاطبان این بازی فقط در پی تماشای یک فوتبال نیستند. آنها یک جنگ بزرگ ابدی را میبینند که مهم نیست کی و به چه بهانهای شروع شده و فقط مهم این است که هرگز تمام نخواهد شد. از الکلاسیکو به وجد میآیند، در آستانه برپاییاش هیجانزده میشوند و با اتقاقاتش به وسعت عمیقترین شادیها فریاد میزنند و به عمق سختترین دردها اشک میریزند. فقط یک روز تا برپایی مجدد این مسابقه فراتر از فوتبال باقی مانده و قرار است سانتیاگو برنابئو یک بار دیگر شاهد نبرد نزدیک و مستقیم آبی و اناریها یا کاتالانهای جداییطلب با سفید پوشان کهکشانی و در خدمت پایتخت اسپانیا باشیم.
دوئل آنچلوتی و ژاوی در ایستگاه پنجم
تا این جای داستان همه چیز برابر به نظر میرسد. ژاوی ۲ بار مچ حریف با تجربهاش را خوابانده و آنچلوتی هم ۲ بار موفق به شکست دادن جوان آیندهدار نیمکت بارسلونا شده است. بارسای ژاوی، رئال را در سوپرجام ناکام گذاشته و رئال کارلتو هم بارسلونا را در فصل پیش این رقابت کنار زده بود. دوئل با کمی اغماض به نقطه برابری رسیده و ۲ بر ۲ دنبال میشود. فردا شب ورزشگاه خانگی رئال مادرید احتمالا شاهد بر هم خوردن این توازن باشد و یا شاید هم با یک تساوی به استقبال بازی برگشت در نوکمپ برود و خراب شدن حتمی موازنه میان ژاوی و کارلتو را ببیند. ۲ جنس متفاوت از ۲ نسل متفاوت در قالب ۲ تیم متفاوت و با ۲ تفکر متفاوت رو در روی یکدیگر میایستند تا باز هم نشان دهند ۲ قطبی الکلاسیکو وابستگی مطلق به حضور مسی و رونالدو یا هر ستاره دیگری برای این تیمها ندارد و این ذات الکلاسیکو است که ۲ قطبی به وجود میآورد. دوئل آنچلوتی و ژاوی ارناندس به پنجمین ایستگاه خودش رسیده و آنها این بار با شناخت بهتر از تفکرات یکدیگر و همچنین با انگیزههای بیشتر نسبت به گذشته در میدان الکلاسیکو مچاندازی خواهند کرد.
آمادگی برای نبرد بزرگ
برای ۹۰ دقیقه یا کمی بیشتر مهم نیست طرفدار کدام تیم در کدام کشور دنیا هستید. برای ۹۰ دقیقه فوتبال به نظاره جدال بارسلونا و رئال مادرید مینشیند. دوربینها روی برنابئو تمرکز میکنند، قلمها پیرامون این ورزشگاه و تیمهای درون آن به چرخش در میآیند، شبکههای تلوزیونی کاری بهتر از پوشش الکلاسیکو نخواهند داشت و فوتبال قرار است در کنار هر اتفاق بزرگ و کوچک دیگری که در تمام نقاط دنیایش رخ میدهد به احترام الکلاسیکو متوقف شد و فقط از تماشای آبی و اناریها و قوهای سفید لذت ببرد. اکنون دیگر احتمالا ساعتهای زیادی روی دست مردمان عاشق فوتبال در قاره سبز و در تمام قارههای رنگارنگ کره خاکی به وقت مادرید تغییر کرده است. البته که قرار نیست مادرید مرجع ساعت جهانی دنیا باشد، بلکه این شهر مرجع فوتبالی دنیا خواهد بود و سانتیاگو برنابئو قلم تاریخ نویسش را به دست میگیرد تا باز هم اتفاقات جدید و احتمالا خواندنی و هیجانانگیزی را به تاریخ بزرگ الکلاسیکو اضافه کند. اگر در حوالی این ورزشگاه بودیم احتمالا با گذاشتن گوش خود روی خیابانهای اطراف استادیوم از یک سو «هالا مادرید» کهکشانیها را میشنیدیم از سوی دیگر «اوله اوله، بارسلونا» را گوش میکردیم. آنها باز هم به جان یکدیگر میافتند تا جان تازهای در روح مستطیل سبز و عاشقانش بدمند.